تولد کیمیا شیطنتهای کمند
دوشنبه سیزده آبان تولد کیمیا بود که امسال هیچگونه جور نشد که تولد بگیریم برا همین همون روز دوشنبه که کیمیا از مدرسه اومد خوابید وبلند شد درساشو خوند تا منصور امد و رفتیم کیک وشمع گرفتیم و کمی تنقلات تولدی(چیپس وپفک) ورفتیم سمت لواسون ویه تولد چهار نفره گرفتیم ولی چی بگم از تولد که از دست کمند عشقم نفهمیدیم چه کردیم وچی خوردیم چیپس وپفک که یواشکی وبا اعمال شاقه خورده شد چون ضرر داره (البته برای کمند نه ما) کیک وعکس که دیگه خودتون اگر تجربه داشتن یه کودک یکسال ودوماهه روداشته باشین میدوننین چی میگم خلاصه باتمام شیطنت های کمند به هممون مخصوصا کیمیا خوش گذشت وبراش کلی سورپرایز بود چون تا به حال تجربه یه تولد چهارنفره خانوادگی رو نداشته .چهار شنبه هم شب سال عمه منصور دعوت بودیم که رفتیم کمند و گذاشتیم خونه مامان اینا وخودمون رفتیم ووقتی برگشتیم کمند انگار نه انگار که ما اومدیم یه خنده ای کرد وبه بازیش ادامه داد ولی تا صدای کیمیا رو شنید از جاش بلند شد ودوید ورفت توی بغل کیمیا .پنجشنبه شب هم رفتیم خونه نفیسه اینا وبابا ها رفتند فوتبال وقرار شده تاوقتی هوا سرده دیگه پارک نریم وهر هفته خونه یکی باشیم یکشنبه نوزده ابان هم بعد از یک ماه گشتن واکسن آنفولانزا رو بالاخره زدیم ولی برای کمند یک ماه دیگه باید دوباره بزنیم چون دکتر ش گفت برای این سن نصف واکسن ومیزنن ونصف دیگه ماه بعد .تقریبا ده روز پیش کمند رفت تو آشپز خانه مشغول شیطونی که تا اومدم برم بگیرمش پام خورد به مبل وخیلی درد گرفت وفکر کردم امروز خوب میشه فردا خوب میشه دیدم نخیر .....خلاصه شب تاسوعا رفتیم بچه ها رو گذاشتیم خونه مامان اینا ورفتیم بیمارستان که منجر شد به آتل بستن انگشت کوچیکه پام .از کمند بگم که تقریبا حرف زدنش داره کامل میشه البته نه واضح بلکه به زبون خودش ولی حرف خ روخیلی دقیق وزیبا میگه ولی وقتی میگیم بگو خاله میگه آله .مامان جون ومیگه مامان اون دندون اسیای دوم هر دوطرف در اومده یه چند روزی بی تابی میکرد وشیشه وپستونکاشو میکشید به لثه هاش وتوخوابم خیلی نق میزد که خدا رو شکر الان دوباره آروم وخوب شده ولی تا بخواین شیطون.......