کمندکمند، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

ماه من

بیشتر عکس

1393/8/16 23:55
876 بازدید
اشتراک گذاری

کمند عزیم سلام

ببخشید مامانی که ایندفعه اینقدر دیر وبتو آپ کردم همونطور که خودت در جریان هستی عامل اصلیش اثاث کشی به منزل جدید بود و نداشتن اینترنت عامل دوم هم که از قبلی مهمتر بود تنبلی مامان خندونک

حالا بریم سر موضوع اصلی ...البته که من هر شب تو تقویم خودم اتفاقات روزانه رو ثبت میکنم  ولی خوب ....

قضیه از اونجا شروع شد که طی یک تصمیم نه چندان قبلی با بابا منصور قرار شد خونمونو عوض کنیم وبعد از پیدا کردن خونه مورد نظر باید وسایلونو جمع میکردیم که با وجود یک عدد کمند یک سال وده ماهه چه جوری وسایل جمع شد من که هنوز در حیرتم تعجب

خلاصه بعد ازکلی اذیت شدن برای گرفتن کلید بالاخره روز 10 مرداد اثاث کشی کردیم خسته

توی این چند روز اثاث کشی هم شما خونه مامان جون فاطی وپیش خاله جون نیلوفر بودی که خدا هردو شون و حفظ کنه وگرنه من نمیدونستم با شما عزیزم چه کنم متفکر

خلاصه گذشت واثاث کشی به خوبی وخوشی تموم شد.حالا بگم از شیطونک خونمون .....

اخ که چقدر خانم شدی ..میدونی چرا ؟ چون دو سالت شد ..انقدر خانم شدی که دایره لغاتت تکمیل شده و کاملا وخیلی خوب و واضح صحبت میکنی ...

اینارم همشو خودت چیدی

گاهی یه چیزایی رو اشتباه میگی مثلا میخوای بگی برام زیاد غذا بریز میگی برام محکم بریز که من نمیذارم بابا برات اصلاح کنه چون همیشه بهش میگم بچه های همسن کمند هنوز نمیتونن درست صحبت کنن بذار غلط بگه یه کم ذوق کنم ...جدیدا هم تا یه کار اشتباه میکنی میای میگی مامان ببخشید .....راستی توی سن دو سال ویک هفته ای  هم از شیر گرفتمت وتو عزیز متمتن اینقدر صبوری کردی که وبزرگ منشانه با این قضیه کنار اومدی که هیچ وقت فکر نمیکردم اینقدر راحت شیشه وشیر رو کنار بذاری ....برا همین چیزاس که میگم خیلی خانم شدی....الان میخوام تو این پست بیشتر عکساتو بذارم ...پس فعلا خدا خافظ

اینم از عکسای تولد

 

همیشه نگرانتون:مامان ریحانه-بابا منصور

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

بهمن
2 آذر 93 13:30
سلام مامان كمند و كيميا يادمه از خونه ي مهربانو كه باهاتون آشنا شدم ، ياد نگرفتم كه مامان كمند و كيميا هستين يا مامان كيميا و كمند و مگه فرقي هم ميكنه ؟ آدم وقتي دوتا دسته گل داشته باشه ، ديگه چه فرقي داره كه كدوم دسته گل رو سمت راستش بزاره و كدوم رو سمت چپ ... گل گله ، چه اول باشه و چه دوم ... خدا براتون حفظشون كنه . انشاالله ... كاش اين كامنت رو بيست و پنج روز قبل براتون مينوشتم ... ميدوني چرا ؟ فكر كن ...! متوجه نشدي ...؟ خب ، خودم ميگم : بيست و پنج روز قبل كمند جان شده بود دو سال و دو ماه و دو روزش ...و اين خيلي قشنگ ميشد ... بهرحال اومدم بگم خوشحالم كه آپ كردي و اينو بدون كه بعدن بخاطر دير آپ كردنت بايد پاسخگوي دسته گلهات باشي ... اينا مثه نسل ما كم توقع نيستن گفته باشم هاااااا...
کیمیا و مامان ریحانه
پاسخ
سلام عمو بهمن عزیز حق با شماست ...نرسیدم آپ کنم ولی از صفحه ی وبش تو دو سال و دو ماه و دوروز عکس یادگاری انداختم ....ولی چشم سعی میکنم فعال تر از قبل بشم و بیشتر آپ کنم ورویدادهای خاصش ثبت کنم...ممنون میشم اگر بازم نکته ای به ذهنتان رسید بهم تذکر بدین که بعد ها نخوام پاسخگوی این نسل زیبا بشم
زیبازن
18 آذر 93 7:03
ریحانه جان سلام، از شما دعوت می شود، به خانواده زیبازن بپیوندید، زیبازن محیطی برای آموزش، یادگیری، سرگرمی، لحظات شیرین، دردودل و استفاده از تجربیات یکدیگر. منتظر حضور گرمتان هستیم. زیبازن برای تمام بانوان ایرانی WWW.ZIBAZAN.NET
mardebozorg
24 آذر 93 22:32
سلام مامان کمند خانم سلام سحر نیو خانم سلام کمند خانم دخنر سحر نیو خانم تولدت رو یکم باتاخیر زیاد تبریک میگم ایشالا عهکسای فارغ التحصیلیت رو اینجا ببینیم
کیمیا و مامان ریحانه
پاسخ
سلام مرد بزرگ ....ممنون که به ما سر زدین. ....
سپیده عمه آریانا
9 دی 93 11:28
سلام ریحانه جون خوبید ، کیمیای گلم خوبه خونه جدید مبارک باشه . انشااله بسلامتی . امیدوارم پر از شادی و یرکت و دلخوشی باشه براتون . فدای کمند نازم بشم 1000 ماشااله خانوم شده . جیگرشو برم با عکسهای خوشگل . بووووووووووووووووووووووووووووس به روی ماهش
کیمیا و مامان ریحانه
پاسخ
سلام سپیده جون ....ممنون عزیزم....کیمیا وکمند هم خوبن....از قول من هم آريانا جون خوشگلم ببو س
گيسو مامان ايمان
13 دی 93 15:05
سلام عزيزم چه دختر خوشگلي خدا حفظش كنه خوشحال ميشيم پش ما هم بيايد و نظرتونو بگيد با افتخار لينك شديد شما هم بلينك
کیمیا و مامان ریحانه
پاسخ
سلام عزیزم....ممنون که به ماسر زدین .دوستان خوبی میشم
باغ پرندگان کرمانشاه/باغ گلها کرمانشاه
27 دی 93 19:58
در ساحل درياي زندگي قدم ميزدم همه جا دو رد پا ديدم جاي پاي من وخدا به سخترين لحظه ها كه رسيدم فقط يك جاي پا ديدم گفتم خدايا مرا در سخترين لحظه هاي زندگي رها كردي؟؟ او گفت: (تو را در سخت ترين لحظه ها به دوش كشيدم) kermanshahan20.blogfa.com (وبلاگ دیدنیهای کرمانشاهان) kermanshah29.blogfa.com (وبلاگ کرمانشـاه گهواره تمـدن) kermanshah39.blogfa.com (وبلاگ اخبار کلانشهر کرمانشـاه)
بهمن
30 دی 93 17:05
سلام ریحانه خانم راستش تصمیم گرفتم برا ایام دهه فجر ، خاطرات دوران انقلاب رو برا دوستان عزیز مجازیم که شما هم یکیشون هستین بنویسم ... خوشحال میشم کمی هم توی دنیای مجازی سری بزنی و از حال دوستات با خبر بشی ... ببینی چه به سر دوستتون اومده تا این انقلاب پیروز شده ...خخخخخخخ بهرحال اگه فرصت داشتین و تشریف آوردین خوشحال میشم ... تاریخ انتشار خاطرات از 93/11/01 تا 22 بهمن هر سه چهار روز یه پست ...
کیمیا و مامان ریحانه
پاسخ
عمو بهمن عزیز چشم ....حتما سر میزنم بهتون ....اونقدر در گیر کمند کوچولو شدم که خودم هم خیلی دلتنگ این دنیای مجازی و دوستان مهربونم میشم....
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماه من می باشد