کمندکمند، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ماه من

نوروز 93 (قسمت دوم)کویر ایران

1393/2/16 2:15
1,355 بازدید
اشتراک گذاری

کمند عزیزم روزچهارم عید صبح ساعت 10 حرکت کردیم به طرف شهر خور  این بار از مسیر دامغان قصد داشتیم بریم اینکه میگم اینبار چون پارسال هم همین سفر رو رفتیم (کویر) ولی از مسیر اصفهان که چقدر هم خوش گذشت ولی وقتی دزد خونمونو زد ولپ تاپ رو هم جز و وسایل انتخابیش برد ما هیچ عکسی یادگاری برامون نموند که یاد خاطرات خوش آن سالی کنیم که شما کوچولو بودی رفتی کویر .خلاصه ساعت 10 حرکت کردیم و توی مسیر به شهرستان سمنان نرسیده دهی بود به اسم ده نمک که یه کاروانسرایی داشت که از این کاروانسرا دیدن کردیم وشما برای اولین بار اونجا بود که شتر میدیدی و کلی ذوق که ببعی ببعی بعد از دیدن کاروانسرا که من وکیمیا به هر سوراخ سمبه اش سرک کشیدیم ویک آقایی از اهالی همونجا هم  که داشتند برای دوستان مهمان خودشان توضیح میدادن وماهم فیض بردیم وگرنه ایران ولیدر اون هم توی ده نمک ؟

کاروانسرای ده نمک

به طرف خور حرکت کردیم  ونهار وتوی هتل جهانگردی سمنان خوردیم وبه امید اینکه شما الن شکمت سیر شده وصبح هم نسبتا زود بیدار شدی والان میخوابی راهی شهر خور شدیم که زهی خیال باطل مثل اینکه تازه شارژ شده بودی چرا که حتی یک لحظه هم تو صندلی ماشینت نشستی وکل مسیر وایستاده بودی  که به قول کیمیا نمیدونیم پاهاتم خسته نمیشد .در هر صورت ساعت 9.30 شب رسیدیم شهر خور .وهتل کویری بالی که از قبل رزرو کرده بودیم  .البته پارسال هم همین هتل بودیم وچون خیلی راضی بودیم دومرتبه امسال هم همون هتل وجالب اینکه همون اتاق پار سال .بعد از پذیرش شدن وشام خوردن آنقدر خسته بئدیم که خوتبیدیم تا صبح فردا .صبح روز پنجم رفتیم روستای بیاضه ودیدن از قلعه ی بیاضه .که اگر بگم دختر خوبی بودی دروغ گفتم چون اینقدر شیطونی کردی وفقط میخواستی خودت راه بری واصلا اجازه نمیدادی که نه بغلت کنیم ونه دستت رو بگیریم وتا دستمون حتی برای محافظت نزدیکت میشد میگفتی نتن(نکن)دیگه آنقدر توی خاک های قلعه بالا وپایین رفتی که تمام سر تا پات خاکی خاکی شده بود .

قلعه ی رو ستای بیاضه

بعد از بیاضه آمدیم هتل وبعد از نها رو استراحت  عصر رفتیم دریاجه نمک که اینجا خیلی بهت خوش گذشت چون سطح صاف بود وراحت برای خودت میدویدی وبازی میکردی .

کیمیای عزیزمن

جالب اینجاست که این هتل غذاهای سنتی مثل کله جوش و کشک بامجان و..داره وشما هاهم عاشق کله جوش شده بودین ودر هر وعده شما وکیمیا فقط کله جوش میخوردین.روز ششم فروردین هم صبح برنامهی ده ایراج ودیدن از قلعه ایراج باغات ایراج بئد وعصر هم رفتن به کویر زیبای مصر که مثل روز قبل توی ده کلی شیطونی کردی ونه دستتو میدادی ونه میذاشتی مواظبت باشیم اگر هم مسیر هایی که واقعا خودت نمی تونستی راه بری فقط وفقط بغل مامان ولاغیر  که از کتف درد داشتم هلاک میشدم چون مسیرهاهم هموار نبود مسیر های دهی .جالب این بود که خودت میدویدی وبه بابا هم میگفتی عزیزم بدو وهمین باعث میشد خستگی از تنمون در بره وکلی ذوق کنیم که اینو دیگه از کجا یاد گرفته .عصر هم که کویر مصر تا تونستی توی شن های کویر بازی کردی و خوابیدی وبلند شدی والبته هم کیمیا کلی خوش گذروند وبا بابا منصور شتر سوار شدن وموتور سوار شدن که اگر به من هم تعارف میکردن سوار میشدم نه اینکه بترسما  نه سوار میشدم.ومن وکیمیا سافاری سوار شدیم که  مدیونه هرکی فکر کنه من کلی جیغ زدم .

کویر زیبای مصر

جاده ی کویر مصر

فردا صبحش روز هفتم فروردین هم صبح خودمون رفتیم کویر مصر و دوباره موتور سواری که اینبار من هم سوار شدم با اینکه پارسال سوار شده بودم وکلی خوشم آمده بود نمیدونم چرا دیروز جرات نکردم سوار شم .ودوباره کلی شن بازی وبعد هم توی همون کویر مصر یه هتل قشنگ پیدا کردیم که نهار فقط خورش قیمه با گوشت شتر داشت که خوردیم وخیلی هم خوشمزه بود برگشتیم هتل واستراحت کردیم وعصر رفتیم دریاچه نمک وکلی بازی کردی وکلی عکس انداختیم .کمند عزیزم بقیه سفر نامتو توی پست بعدی مینویسم برات .

همیشه نگرانتون:مامان ریحانه .بابا منصور

 

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

نگین
23 تیر 93 23:22
مایه دارینا!!!
❈ کوثر❈
13 دی 93 15:12
ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ . . . ﺗﺠـــﺮﺑــﮥ ﻳــﻩ ﺷـﺐ ﺗــﺎ ﺻﺒــﺢ ﻧﺨــﻮﺍﺑــﻴﺪﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ ﯾــﻪ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻـــﺒﺢ ﺗـــﻮﻱ ﺟﺎ ﻏــﻠﺖ ﺯﺩﻥ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑـﺮ ﻫﻢ ﻧـﺬﺍﺷﺘﻦ ! ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ . . . ﻫﻤــﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﻋﻘـــﻞ واحــساسشــون ﺑـــﻪ فنا ﺭﻓﺘـــﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻴــﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﻧــﺪﮔـــــﯽ ﻧــﮑﺮﺩﻥ ﻓﻘــﻂ ﺯﻧـ ـــﺪﻩ ﺑــﻮﺩﻥ !
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماه من می باشد