کمندکمند، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ماه من

گردش عصرانه

1392/6/2 14:12
210 بازدید
اشتراک گذاری

کمند  عزیزم  امروز بعد از چند وقت که به خاطر گرمای هوا شمارو فقط با ماشین اونم شبا میبردیمت بیرون با کالسکه رفتیم یه دوری بزنیم که وقتی رفتیم توی یه باساژ یه دفعه یه بچه یه کمی از خودت بزرگتر دوید طرف کالسکت و شروع کرد به کشیدن موهای شما ومن هر کاری میکردم نمیتونستم دستشو از موهات جدا کنم وجالب اینجا بود که مامانشم انگار نه انگار .وقتی من دست بچه رو جدا کردم وامدیم بریم کیمیا گفت مامانننننننننن ودیدم شما نفست بند امده وهر کاری میکردم نفست بالا نمیومد تا یه کوچولو زدم توصورتت وشوک شدی وشروع کردی به گریه ودر این موقع من از اون خانم عذر خواهی کردم تا شاید ......... نمیدونم بعضیا چه جورین ؟ علت ریسه رفتن شمارم متوجه نشدم چون فکر نمیکنم دست اون بچه خیلی قدرت داشته ولی تا یه ربع بعد هروقت صدات میکردم بغض میکردی ولب برمیچیدی که من وکیمیا کلی قربون صدقت میرفتیم. بازم امان از این مامانای بیخیال.

 

اینم از گردش عصرانه ما

نوشته شده در 8مرداد1392

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماه من می باشد